سلام
يه حاجآقا ميشناسم كه همين چند سال پيش يه طلبه جوان بود. داداشم رو مي گم. الان هم هنوز همون طلبه جوان باقي مونده. با اين كه ديگه براي خودش حاج آقايي شده و ...
هنوز وقتي برام خاطرات شب گرسنه خوابيدنهاش رو تعريف ميكنه اشك توي چشماش جمع ميشه. هنوز وقتي مشكلات طلبههاي جوان رو ميبينه غصهشون رو ميخوره.
توي اين 9 سالي كه معمم شده دو بار بيشتر قبا نخريده. قباي قبليش هفت سال كار كرد. و بالاخره يكي دو سال پيش به اجبار اطرافيان رفت قبا خريد.
خدا طلبههاي جوان رو حفظ كنه.
جاري باشيد...
سلام حاج آقا
تامل برانگيز بود. اميدوارم طلبه هاي جواني كه رشد مي كنند يادشان باشد كه روزي جوان بودنه اند و طلبه هاي جواني هم هستند و مردمي كه ممكن است طلبه و جوان نباشند ولي با زحمت و خجالت اهل و عيال زندگي مي كنند.
در باره بازي يلدا خيلي هوشمندانه گفتيد. حداقلش لهوه و بعد پردهدري و نهايتش هم احتمالا گناه كبيره
درباره ي بازي يلدايي ؛
من خيلي بيشتر مخالفم ؛
اصلا مخالفتم دليل هم نداشته باشد ؛ با اين حال مخالفم !
كلا مخالفم.
همين!
اومدم بگم بيشتر اون آقاهاي همسايه ،روزي مثل همين طلبه ي جوان بوده اند ؛ خيلي هايشان را مي شناسم ؛ بعد از ده سال چه مي دانم پانزده سال به اينجا رسيده اند ، آن هم با سعي خودشان ؛ آن هايي كه من مي شناسم پولشان خيلي حلال است ؛ اما خب بايد رعايت هم بكنند كه متاسفانه چون حق خودشان مي دانند رعايت نمي كنند !
تازه بعضي هايي كه من مي شناسم و الان آقاي همسايه شده اند وضعشان از آن طلبه ي جوان خيلي بدتر بوده است ! بخواهيد بعدا برايتان از وضعشان مي گويم !
اما بعضي از ايين طلبه هاي جوان خوش سليقه تر اند ... بعد از ده يا 15 سال كه به يك جايي مي رسند (به خاطر همان سختي هايي كه كشيده اند و به خاطر اين كه هميشه شاگرد اول بوده اند) مراعات مي كنند ...
من معتقدم همه ي طلبه ها لياقت دارند كه به بهترين جاها برسند و بهترين امكانات زندگي را داشته باشند ... اما بايد رعايت كنند !
يك طلبه اي را مي شناسم كه مي گويد تا همه ي همسايه هايمان فلان چيز را نداشته باشند ،من هم آن را نمي گيرم ،با اين كه توانايي اش را دارند !
و ...
تنها چيزي كه مي دانم اين است كه بيشترشان ژولشان حلال است !
خدا كه شما را ژول دار كرده (اي دي اس ال دار)
ما را هم پول دار كند !
علي علي
بچه كه زدن نداره حاج آقا!اين روايت شما خيلي عميق بود، اما كاش اون پينوشت يك رو نمينوشتيد.الامر اليكم؛ اما شخصا دوست دارم بدونم اينكه دعوتتون كردم كار بدي بوده يا نه؟از اينكه من رو دوست خطاب كرديد خيلي خوشحال و در عين شرمنده شدم؛ خيالتون راحت باشه كه من از اينجور آدمها نيستم كه وقتي كسي دعوتم رو اجابت نكنه ناراحت بشم؛ حامد هم ميدونه كه مطمئن شده بودم كه نمينويسيد. از اينكه اين روايت عالي رو به من تقديم كرديد خيلي ممنونم. دوست دارم بدونم به نظرتون من و حامد و اون كسايي كه دعوتشون كرديم،پردهدري كردن يا نه به نظر شما؟
ياعلي