• وبلاگ : شب نوشت
  • يادداشت : با پلاک در بلاگ!
  • نظرات : 4 خصوصي ، 27 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + يه عابر كه از اينجا رد مي شد 

    هر چند که چند روزي از سفر و اردوي از بلاگ تا بلاک گذشته ولي مِن باب اينکه گفتيد: هر چه مي خواهد دل تنگت بگو....

    جناب آقاي مهندس فخري و ديگر دست اندرکاران اردوي از بلاگ تا پلاک

    در ابتدا از زحمات همه تان تشکر مي کنم. چون باتوجه به اينکه تجربه اول بود مسلماً کاستي هايي در برگزاري اردو وجود داشت ولي تذکر چند نکته را لازم مي دانم.

    1-جا داشت که مسئولين جهت برپايي اين اردو، با اين گستردگي که در سطح کشور بي نظير بوده، برنامه ريزيها، هماهنگي ها و تعاملات جدي تر و دقيق تري را صورت مي دادند و حداقل با چندين گروه که تجربه برپايي چنين برنامه هايي را داشته اند مشاوره مي نمودند و به اعلام آمادگي چند نفر بسنده نمي کردند.

    حتي مي توانستيد و شايد لازم بود از طريق همين اينترنت فراخواني براي کمک فکري و عملي انجام مي داديد که مسلماً اشخاصي بودند که توانايي داشته و در انتقال تجارب خود دريغ نمي کردند و يا در همين تهران و قم گروه هاي متعددي مثل طرح شهيد صياد شيرازي، راهيان نور قم (امتداد)، تفحص سيره شهدا و ... وجود داشت که حداقل، تجربه هاي گرانبهايي مي توانست در اختيارتان قرار دهد بدون آنکه هيچ نيازي به رفتن زير بيرق آنها وجود داشته باشد. يک مسئله هم که بد نيست در همين جا اشاره کنم و آن اين است که يکي از دلايلي را که عنوان مي کرديد، اين بود که نمي خواستيد زير نام گروه ديگري برويد در حاليکه با کمي درايت و هماهنگي به راحتي مي توانستيد کار مورد نظر خود را انجام دهيد. چون اين اردو که براي اولين بار صورت مي گرفت، جاي مانور بسياري در سطح کشور داشت و به راحتي مي شد از بسياري از نهادها و ... کمک گرفت تا هم هزينه کاهش پيدا کند و هم برنامه با هماهنگي بهتر صورت گيرد (البته بدون هيچگونه وابستگي). که اين مشکل را هم فکر مي کنم همانطور که اشاره کرديد به دليل عدم داشتن تجربه در اين زمينه ها و تکيه کردن به افرادي خاص بوجود آمد. البته بحث در اين زمينه بسيار است که فکر مي کنم به مسئله مهم آن اشاره کردم .

    2-مسئله ديگري که اهميت فوق العاده اي در اردو داشته و به نظر حقير از مورد اول هم مهمتر است، اين است که متاسفانه بعضي از دست اندرکاران اردو برخورد خوب و جالبي با ديگران نداشته اند و اين مسئله چندين بار در طول اردو مشاهده شد. اين در حالي است که به عقيده اکثر دوستان، جمع مسافرين و بلاگرها، بسيار صبور و متخلّق بوده اند. بسياري از جمله حقير، در طول اين چند سالي که با جمع هاي گوناگون به اين اردوها آمده بوديم با معضل اخلاق و رفتار بسياري از مسافرين رو به رو مي شديم، اما در طول اين سفر، هيچگونه بي ادبي و جسارتي از جانب مسافرين نسبت به مسولين اردو صورت نگرفته و با آنکه بي نظميهاي موجود، باعث سر در گمي و اذيت خيلي ها گرديده بود ولي لب به شکايت نگشودند. حال با توجه به اين امتياز مثبت که در اختيار مسئولين اردو بود، توقع چنين برخوردهايي را از بعضي از آنها نداشتيم. البته در طول سفر برخوردهاي جنابعالي(مهندس فخري) و آقاي فضل ا.. نژاد بسيار متين و صحيح بود ولي بودند کساني که هيچگونه توقعي از آنان نمي رفت ولي با حالت طلبکارانه اي برخوردهاي نابجا با بعضي داشتند که اين خود وجهه آن دوستان و دفتر را خدشه دار مي نمود. به نظر حقير در صورت بر پايي اردو هاي ديگري بيش از 70 درصد مسئولين اردو مي بايست تعويض شوند، هر چند که شايد آن عزيزان در خيلي از زمينه ها تجربه داشته باشند ولي در اين امر به هيچ عنوان نبايد مورد استفاده قرار گيرند. (به عنوان مثال، شوخيها و انتقادهاي دوستانه بعضي از مسافرين نبايد باعث برخوردها و .... عده اي از مسئولين گردد.) همچنين در اين بخش خوب است به موردي که بنده از برخورد عده اي از مسئولين برداشت کرده ام اشاره کنم که به هيچ عنوان فکر مي کنم صورت زيباي نداشت، و آن اين است که با توجه به اينکه بسياري از بلاگرها (خواهر و برادر) در محيط مجازي و قبل از اين اردو و حتي در محيط هاي واقعي مثل سطح شهر و در مسير حرکت از شهر خود تا قم و تهران با هم آشنا بوده اند، مسلماً اين جسارت به آنها است که بخواهيم برخي فکرها!!! را درباره آنها بکنيم ولي در طول سفر بارها ديده شد که برخي مسئولين در مورد کوچکترين حرف و صحبتي بين آنها (حتي در زمينه اردو و خدمت رساني در اردو) موضع گيري کرده و .....!!!!! البته حقير و همه دوستان نيز مخالف هرگونه بي بندوباري در اردو بوده و هستيم ولي اين نوع برخوردها بسيار ناشيانه و نامناسب بود.

    3-با توجه به اينکه يکي از دلايل و استفاده اصلي از اين اردو همان آشنايي بلاگرها با مسئولين و دست اندرکاران و دفتر ديني بلاگ بود و براحتي مي شد علاوه بر آشنا کردن بيشتر بلاگرها با اين دفتر، سعي در جذب و سازماندهي آنان نمود؛ که اين مسئله هم جز با برخورد باز و صميمي مسئولين اردو و دفتر صورت نمي پذيرفت؛ اما متاسفانه مسئله اي که در طول سفر شاهد آن بوديم آن بود که بسياري از مسئولين با برخوردهاي خشک، بسته و غير قابل انعطاف، امکان ورود افراد جديدي را به جمع خود نمي دادند و