• وبلاگ : شب نوشت
  • يادداشت : به ياد قيصر!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    حملات ارتش سري هميشه ناگهاني و عجيبن!)

    پاسخ

    سلام. باشه. يک روز فرصت بديد!

    تنگ ميشود

    سلام

    تنگ ميشود

    خداااااا

    سلام عليكم

    گرندفادر گرامي تعطيلات خوش ميگذره ان شاالله؟ خب البته قبول دارم بي رحميه ... هنوز يه هفته نشده آپ فرمودينا... ولي خب به ما چه هنوز يه هفته نشده! آپ كنين بي زحمت! ... شما قول داديد!

    فرمودين همين آخر هفته به روز ميكنين؟ !؟ آهان! ( اينم رحم! بي رحميمونم پاكيده شد)

    خب پس تا آخر هفته خدا حافظ!

    سلام

    من هم درگذشت اين شاعر بزرگ را تسليت مي گم . كار جالبي بود انصافاً

    به من هم سر بزنيد و نظراتتون را براي بهتر شدن وبلاگم بفرماييد.

    سلام:
    شعر بسيار زيبايي بود!
    ولي كاش دل ما نه از براي قصيده بلكه براي آقايمان تنگ مي شد!

    سلام عليكم

    پيش از آنكه با خبر شوي لحظه ي عزيمت تو ناگزير مي شود.

    خدا بيامرزه ايشونو.... ياد روزهاي رفتن آغاسي افتادم...

    من دارم مجموعه هاي شعر شما رو ميبينم...طرح رو جلدشونو بديد من بزنم خب؟ ...

    سلام..به به ..چه لذتي داره چهارشنبه شب ها به روز شدن نه ؟؟!!

    اين سرگيجه همون مهموني بود كه اومده بود يهوويي پيشتون؟؟گيج شدم بابا بزرگيييييييييييي

    اينقدر جو غم گين رو ديروز تا حالا تحمل كردم بابا فوت قيصر كه...تاسف !همين !

    به نام خدا

    سلام عليكم !

    ما آدم ها هم واقعاً موجودات عجيبي هستيم ، تازه وقتي كسي را از دست مي دهيم يادمان مي افتد كه او را نشناخته ايم و او چقدر خوب بود و چقدر و چقدر ...

    قيصر امين پور هم رفت ... و من تازه يادم افتاده كه چقدر اشعارش را دوست داشتم ... و من تازه افسوس مي خورم كه اي كاش كمي بيش تر مي شناختمش ... و من ... روحش شاد !

    خداحافظي با قيصر ، با تمام شعرهاي نگفته اي كه داشت و شايد روزي قرار سرودنشان را با خود گذاشته بود ، آن هم با يك شعر ... زيبا بود ...

    پيروز باشيد

    يا حق