سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شب نوشت

پسر دسته گل من

فضل الله نژاد دیدگاه

خیال نکنید به خاطر مُد شدن نوشتن درباره بچه و فک و فامیل در وبلاگ ها، این مطلب رو می نویسم.

نشانه اش هم این است که هر گونه وبلاگ منتسب به گُل پسرم را  تکذیب می کنم.

این چند روز هم مثل یکی دو سه دفعه نادر قبلی، من و پسرم در خانه تنها هستیم. اینطور وقت ها که عرصه برای مرد ها تنگ می شود! و به خوردن نیمرو و برنج کال یا وارفته می افتند، علاوه بر مشخص شدن قدر بعضی ها، مشخصه های اخلاقی  آدم هامثل تحمل و مدارا و گذشت هم خودش را نشان می دهد.

این پسر من با اینکه فقط نه سالش است، اما در این مواقع  چنان با آدم همراه می شود و شکایت و بهانه گیری در کارش نیست، که انگار چندین سال بزرگ تر شده است!

با این که امروز به خاطر اصرار به بازی کردن با این رایانه لعنتی کمی اعصاب مرا خط خطی کرده،اما انصاف حکم می کرد که تشکر خودم را از او در این جا بنویسم تا در تاریخ به یاد گار بماند و وقتی نوه ام به اندازه الان او رسید، کامنت بگذارد در این جا که :

 پدر بزرگ یادت بخیر !

و: بابا جون ! تو دیگه کی هستی !( ایضا در بعضی نُسخ: کی بودی)

 


کلمات کلیدی:

?بازدید امروز: (21) ، بازدید دیروز: (20) ، کل بازدیدها: (282905)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ