سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شب نوشت

دیر رسیدیم و برفت!

فضل الله نژاد دیدگاه

خبر درگذشت مرحوم ابوالقاسمی پور و همسرشان، جدا تاسف انگیز بود.

دل نوشته های دل نشینش را در جهنم مطلوب حتما دیده اید.

از نظر من، پرواز آن عزیز به همراه یار و همراهش، برای خودش عروجی ملکوتی بوده است.

دریغ برای ماست که بازهم  به گرد یک نفر دیگر نرسیدیم و برفت!

وقتی شرح حالش را میخوانی و می شنوی و به نوشته هایش می نگری، افسوس می خوری که چرا زود تر نشناختی اش و بهره نبردی از کلامش و حالش.

و مابه اطرافمان نظر نمی کنیم که باز این افسوس و حسرت ها تکرار نشود.

در این میان اما،‏ من یکی که از تصور ساعت های رنج و تنهایی یادگار به جا مانده شان چنان فشرده و غمناک می شوم که نمی دانم چه باید بگویم.

برای این کودک سر خوش از لذت حضور درکنار پدر و مادر، حتی در نوشتن وبلاگ، که شادمانه گفته هایش را به دستان مهربان مادر می سپرد که در کنار نجوای عارفانه پدر بخوانیم و دنیای زیبای یک خانواده روحانی را بشناسیم و به روحانیتشان دل بسپاریم، از این به بعد شاید صد ها دست باشد که رنج های دلش را بنویسند، اما کدام چشم وگوش مهربان جای مادرش را خواهد گرفت که همچنان بتواند خود را کودکی سر خوش بنامد و بگوید تا بنویسند؟

فقط خود خداست که باید از او خواست به لطف و رحمت خود، نعمت صبر و وسعت صدر به دلش که حتما از تنگی دوری مادر و پدر به فریاد آمده عطا کند و مطمئنم اجر بردباری این مصیبت چنان عظیم است که می توان دعا کرد به سبب اشک همراهی و همدردی، بهره ای از آن هم نصیب ما نماید.

به روح بلندشان درود و فاتحه ای همراه با صلوات می فرستیم .

 


کلمات کلیدی:

?بازدید امروز: (39) ، بازدید دیروز: (7) ، کل بازدیدها: (285712)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ