سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شب نوشت

صد سخن نگفته!

فضل الله نژاد دیدگاه

دیشب، دومین هفته  بود که از سایه ظاهری بارگاه ملکوتی صاحب ارض توس برگشته بودیم. باطنش اما این است که ذره های وجود ما و زمین و آسمان سایه وجود انوارمقدس آن هاست. کاش امشب هم آن جا بودم و شهادت جد بزرگوارش امام سجاد (ع) را تسلیت می گفتم.

شب ها که می آیم پای رایانه، خبر ها و ایمیل ها و وبلاگ ها را که میخوانم، دیگر توانی برایم نمی ماند که چیزی بنویسم. برای همین خیلی حرف هایم جا می ماند.

اما بعد از جریان مصاحبه و بعضی عکس العمل ها نسبت به آن، احساس کردم بایدحتی درمورد مسائلی که فکر می کنیم موضع ما نسبت به  آن واضح یا مثل دیگران است هم بنویسیم.

اگر چه من نسبت به این خبرگزاری ها اصلا دید مثبتی ندارم، ولی برخورد این خانم به نظرم خبیثانه نیامد.

برخورد خبیثانه یعنی رفتار امانپور! یا مثل بعضی از آن هاکه حتی در روز راهپیمایی و در کنار جمعیت، حاضر نمی شدند درمورد آن حرف بزنند! چه برسد به این که دررسانه شان واقعیت را نشان بدهند و نمونه اش را باز هم مثل همیشه بعد از حضور شگفت آور مردم در 22 بهمن امسال دیده اید.

راستی کاش می شد از احساس دیدن  آن صحنه ها نوشت.
من که اشکم در می آید.احساس غرور و افتخار جوری می گیردم که موهایم سیخ میشوند!

این موارد شاید باعث شود دشمن در مورد حمله نظامی و امثال آن کوتاه بیاید، اما مسلما برنامه های دیگر ادامه پیدا میکند. این قانون بین ما و آن هاست. ما و آن ها ذاتی داریم که تغییر کردنی نیست. اتفاقا درمورد کسانی که نسبت به سی سال پیش تغییر کرده اند هم نظرم همین است.( یعنی اشکال از ذاتشان است!)... بگذریم.

از آفت هایی که باید خیلی مواظبش بود، خستگی و روز مرگی است.

مثلا در مورد جریان کاریکاتور ها، با کمی بالا و پایین شدن زمانی، موجی به راه افتاد. اما ظاهرا یک هفته پیش این کار توسط یک نشریه فرانسوی تکرار شده و وزیر کشور فرانسه هم از آن حمایت کرده است!

یا تخریب بارگاه ملکوتی سامرا،‏که اگرچه کور دلان نور ساطع از آن فضای ملکوتی را نمی بینند و چینش آجر ها را نشانه میروند، اما دل عاشق که از تلنگری هم به در می آید، چنین جسارتی را نمیتواند تحمل کند.

خب این کار ها ادامه خواهد داشت. یا تکرار میکنند، یا طرح تازه ای می ریزند.

یک روز در سامرا بمب میگذارند، سال دیگر سراغ بیت المقدس می روند.

به نظر شما به جز اعلام انزجار و داد و فریاد که در نظم امروزی جهان چندان به جایی نمی رسد، واقعا چه باید کرد؟ حالا اگر فریاد ما داخل یک چهار دیواری باشد یا بیرون آن ،‏چقدرفرق میکند؟

البته پُر واضح است که اعتراض باید باشد . این کمترینش است. اصلا هم نباید از فریاد و اعتراض خسته شویم. آ نها همین را می خواهند.

اما آیا خیال پردازانه است اگر امید داشته باشیم با همین ابزار های ارتباطی، موجی از دانش و اطلاعات صحیح ،‏مثلا به زبان های مختلف تولید و منتشر کنیم، طوری که موجودیت جهل به خطر بیافتد؟ آن ها از آجرها می ترسند یا شعار ها؟ مشت ها و حتی آجر ها ،‏اگر مایه های معرفت نداشته باشند، ماهیتشان عوض می شود. مگر آجر هایی شبیه این برای قشر عظیمی از مسلمانان مقدس نیست؟ نه کسی خرابش میکند، نه مشکلی برای کسی درست میکند! مُشت ها هم همینطورند. تاریخ انقلاب ها ی دنیا را ببینید. فقط یک فرهنگ است که پشت آجر ها و مشت هایش چیزی خوابیده که جنسش را عوض کرده است.

اگر بتوانیم آن فرهنگ را ارائه کنیم، پیروزیم!

و اما مصاحبه.

به نظر من در چنین مصاحبه هایی بخش و وجوه خیلی کمی از واقعیت را می توان بررسی کرد.برای همین باید افراد محدود و مشخصی را دعوت کرد  ودر مورد موضوع مشخصی هم صحبت شود.

خیلی چیزها بود که ما می خواستیم مطرح شود ولی مجالش نبود و در عوض زمان زیادی از جلسه صرف مطالبی شد که چندان ربط و فایده ای نداشت.

فکر می کنم برای همه دوستان تجربه جدید و جالبی بود که مستقیما با خبرنگار خارجکی! صحبت کنند و به زبان انگلیسی بشنوند و روند ترجمه را هم ببینند. به خصوص برای بعضی ها ‏ ( عمرا اسمش را نمی گویم)و بعضی های دیگر که نبودند.

حاشیه ها را هم که نوشته اند.

اشکال نماز سر وقت البته وارد است. نباید هم در مقام توجیه گریبان پاره کرد. درکنار هزار اشکال، این یکی اهمیت ویژه ای دارد. حضرت امام (ره) نیز در فعالیت های سیاسی شان  مواردی نقل شده که در لحظات به ظاهر حساس،‏با خیال راحت سراغ نماز اول وقت رفته اند.

اما این هم هست که حضرت امام و شهید بهشتی و امثال آن ها،‏این رفتار را درخود نهادینه کرده بودند. نه این که من خیلی وقت ها نمازم را دیر بخوانم و این بار یاد نماز اول وقت بیافتم!‏ این دیگر اسمش چیز دیگریست!

به علاوه، ما که کمی تا قسمتی ندید بدید بودیم و خیلی هم نگران نتیجه مصاحبه و سوال و جواب ها، اصلا متوجه ساعت نماز نشدیم که بخواهیم مثل فنر بپریم و آمریکایی مورد نظر را حیران کنیم!

اوشون هم خوب بود فی المجلس این نکته را تذکر می داد!

حرف و حدیث بیش از این هاست. بماند تا فرصت بعد. یا علی 

 


کلمات کلیدی:

?بازدید امروز: (11) ، بازدید دیروز: (6) ، کل بازدیدها: (285814)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ