سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شب نوشت

یاد هیئت ها بخیر

فضل الله نژاد دیدگاه

از غروب شده‏ام مسئول هم زدن آش. شام امشب هیئت با ماست. دختر کوچک دوستم به هیئت می‏گوید جمعیت :

«عمو کجا می‏ری امشب؟ همراه باب می ریم جمعیت !» سه چهار سالش است !

چند تا از طلبه های هم مدرسه‏ای ِ شهرستان، که حالا هر کدامشان یک حاج‏آفایی شده اند برا ی خودشان، با همسر و بچه هاشان دور هم جمع می شوند هر شب یا روز ِ جمعه و یک مراسم با نمک ِ کوچکی دور هم دارند.

اولش که سیّد این جمعیت را راه انداخت، سختمان بود برویم، از بس که خودمان را گول زده بودیم با عزاداری مُدرن جلو تلویزیون و اینترنت و خود را دست بالا گرفتن و  ادای متفکر ها را در آوردن. بعد از یکی دو بار که حسِّ دل‏نشین حُزن ِ گوشه ِ تاریک ِ هیئت بهمان مزه کرد، فهمیدیم که تا الان چقدر خودمان را گول زدیم ( یا گولمان زدند ) و چقدر از طعم  محبت که در این مجلس‏هاست محروم ماندیم.

 

  


کلمات کلیدی:

?بازدید امروز: (24) ، بازدید دیروز: (5) ، کل بازدیدها: (285886)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ