غروب بود که خبر را خواندم.
از حال و هوایی که دوستان آن مرحومه بیان می کنند، به یاد رو زهایی می افتم که در بُهت و بُغض خبر از دست دادن حسن عزیز بودیم.
مطمئنا همه ی کسانی که به خاطر از دست دادن دوستشان، اندوهگین شدند، بُغض کردند و گریستند، حتی اندکی از رنج طاقت فرسای همسر آن مرحومه را درک نمی کنند.
من، در هیاهوی زیبای این همه نوشته های وبلاگی و خبر ها و خاطره ها، که دلدادگی های مهربانانه و ایمانی را فریاد میکند، به سکوتی که عاجز است تا از قلب پاره ی آن مرد بگوید، فکر می کنم.
ما، جز دعا برای صبر برای آن خانواده و طلب آمرزش برای آن مرحومه و حضور و تسلی دادن به بازماندگان، کار دیگری از دستمان بر نمی آید.
اما یامان باشد، ممکن بود امروز عزادار هر کس دیگری باشیم. پس بیایید تا قدر همدیگر بدانیم.
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.