همه یادشان هست که بلوای سال 88، به خاطر ادعای «بیشتر» بودنِ طرفداران نامزدهای انتخابات ایجاد شد.
در آن زمان، دعوا بر سر این نبود که مخالف در کشور وجود دارد یا نه. اما به کمک بی تدبیری صدا و سیما و عدهای از مسئولین، آشوبگران موفق شدند تلاش خود برای اِبراز وجود و اثبات بودنِ خود را، تبدیل به ادعای بیشتر بودن و بلکه بیشُمار بودن کُنند!
حالا، بعد از یک سال و اندی گذشتِ زمان و آن همه خسارتهای مادی و معنوی و کُشتهها، انگار نه انگار که از ابتدا دعوا بر سرِ چه بوده است. کسانی که آنروزها دائما در حال شمارشِ آدمها و اندازهگیری خیابانها بودند، امروز، بلکه از 9 دی سال گذشته، هیچ به رویشان نمیآورند که چه ادعایی کرده بودند و حال که نشانه های باطل بودن آن ادعا از همه جا میدرخشد، چرا سکوت پیشه کردهاند.
سایتهای خبری رنگارنگ و وبلاگهای پُر سر و صدایی که ادعای شفافیت و اطلاع رسانی صادقانه و دقیق و بیطرفانهشان گوشِ فلک را کَر کرده بود، امروز دربارهی چند میلیون انسانِ ایرانی اهل قُم، هیچ نگفتند تا نشان دهند که از ابتدا هم دغدغهشان، این مردم نبودهاند. همچنانکه دربارهی آن صدها هزار مردمِ اردبیل خفقان گرفته بودند، همانند دهها بار قبل در عاشورا و 22 بهمن و روز قدس و ....
البته این بیتوجهیِ جماعتِ سبز، تنها دربارهی مردمِ ایران نیست. اگر حافظهتان یاری نمیکند، یا به این مسئله دقت نکردهاید، کمی به بایگانی خبرها مراجعه کنید تا ببینید در زمان اعلامِ کُدام دستاورد علمی یا صنعتی کشور، از ماهوارهی اُمید گرفته تا افتتاح نیروگاه بوشهر، ذرّهای خوشحالی و شعف از اینان دیده شده است. بلکه بر عکس، یا ایرادگیری و بهانهتراشی کردهاند و اگر نشده، به تمسخر و تحقیر پرداختهاند.
از اینحاست که معنی خودی و ناخودی فهمیده میشود. راستی کسی که نه مردمِ این کشور برایش اهمیت دارند و نه آبرو و پیشرفت و موفقیت آن، و از آنسو هر چیزی از بیگانگان او را به وجد میآورد، چگونه خود را ایرانی مینامد؟
در این بین، افسوس باید خورد برای عدهای که خود را دیندار میدانند و حتی در سلک روحانیت هستند، یا یادگاری از خانوادههای شهیدانند، که چگونه با ننگِ همراهی و همآوایی با دشمنانِ دینشان و قاتلان پدرانشان کنار میآیند؟!
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.