چندی پیش عده ای فائزه هاشمی را در شهر ری دیدند و همه ی غیض و خشمی را که از ماه ها ، بلکه سال ها ظلم و ناجوانمردی و توهین و بی ادبی های او در دل داشتند، متاسفانه با الفاظ ناپسند و رکیک و مردود از نظر شرع و اخلاق نشان دادند . این اقدام از سوی بسیاری از دلسوزان و به خصوص وبلاگ نویسان ارزش مدار و حتی رهبر فرزانه محکوم شد و بدین وسیله یک نشانِ افتخار دیگر در کارنامه ی اخلاق و رفتار جبهه ی حق ثبت شد.
به فاصله ی اندکی، سخنانی از مهاجرانی منتشر شد که با وجود همه ی عناد و مواضع ناحقّی که داشته است، شاید مجبور شد و شاید هم از روی زیرکی و برای بهره برداری در جای دیگر، نمونه ای از ویژگی های مثبتِ وجودِ پاک رهبری را به زبان آورد. در واکنش به این سخنان، با وجودِ معدود افرادی که سعی کردند این سخنان را به حساب انصاف و اخلاق جبهه ی بی اخلاقِ سبز بگذارند، اکثریتِ جماعتشان با سیلِ توهین و حملاتی که حتی نثارِ خودِ مهاجرانی کردند، نشان دادند که در میدان انصاف و اخلاق، چند مرده حلّاجند!
مقایسه ی این دو اتفاق، حتی اگر به حاشیه هایش، مانند تلاش مذبوحانه برای بخشنامه ای خواندنِ عکس العمل های دوستان و یا سعی در بزرگ کردنِ فحاشان و معرفی آن ها به عنوان وجهه ی غالب توجه نکنیم، با در نظر گرفتن همانند های متعدد این موارد، آینه ی صاف و واضحی از ماهیتِ این جریان است که این اتو کشیده های پُر مُدّعا سعی دارند پشت لعاب رنگ باخته شان پنهان کنند.
البته این جمع، پیش از این بارها آزموده شده بودند ولی این بار که در بحث میان دوستان ارزشی، ناگهان یاد اخلاق افتاده اند و خود را وسط معرکه انداخته اند، لازم است بی خطاب نمانند و بدانند که حواسمان هست علاوه بر اینکه بی ادبند، چقدر هم وقیحند.
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.