سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شب نوشت

از جان باختگان جنگ تا شهدای سبز

فضل الله نژاد دیدگاه

این روز ها خیلی به یاد گفتگو هایی که سال گذشته  همین موقع در فرندفید داشتیم می افتم. از کمانگیر و توحیدلو گرفته تا آهستان و نجمی و ده‏ها نفر دیگر از دوستان، درباره دفاع مقدس بحث می‏کردیم. همان موقع یاد‏داشت‏های متعددی هم در این‏زمینه نوشته شد. یادم هست در آن زمان چیزی که بیشتر از همه ما را رنج می‏داد، استفاده از عباراتی مثل «جان‏باختگان » برای شهدا و هم‏چنین نسبت دادن انگیزه‏های آنان برای رفتن به جبهه و آمادگی برای شهادت، به تحریک و تشویق مسئولین جکومت و حتی مداحی‏های آهنگران! و یا صرفا برای دفاع از وطن (و نه چیز دیگر) بود.

حالا بعد از یک‏سال که در تب‏و‏تاب حوادث بعد از انتخابات هستیم، و به کسانی که متاسفانه ( و درد‏مندانه) جان خود را از دست دادند، شهید گفته می‏شود، مرور دوباره افکار و نظرات این دوستان خیلی جالب می‏شود. چرا که هرگونه تشویق و تحریک رسانه‏ای و دروغ و صحنه‏ سازی و شهید‏آفرینی را هم تکذیب می‏کنند.

حالا به این عبارت‏های کمانگیر در این یاد‏داشت نگاه کنید:

« تبدیل کردن پدیده ها به یک کل و جلوگیری از تحلیل ِ جزء به جزء آنها یک ترفند ِ بسیار کارآمد برای بستن راه انتقاد است. مثلا در مورد جنگ ایران و عراق، واضح است که هر انسان منصفی با دیدن آدمیزادی که مجبور به حمل ِ کپسول اکسیژن برای کار ساده ی نفس کشیدن است دلش به لرزه در می آید. این احساس ِ خالص انسانی را می توان اما دستمایه ی بستن راه کنکاش در زمینه ی رخداد ِ جنگ کرد. به این ترتیب، وقتی در مورد شروع، ادامه و مدیریت جنگ سوال می کنی،گفتگو بسرعت به نقاط حساس کشیده می شود. به عبارت دیگر، جانباز ِ خسته تن باز هم می شود دیوار گوشتی برای محافظت از نقاطی که به آنها نباید نور بتابد: کسی قرار نیست بپرسد وقتی آیت الله گفت “جنگ چیز خوبی است” دقیقا منظورش چه بود  ( خط ‏دار کردن عبارت‏‏ها از من!)

البته  ایشان  در این یادداشت می‏گوید: یاد بگیریم مستند حرف بزنیم، داد نزنیم، و با نمایش ویدئوی آدمی که دارد جان می دهد یارگیری سیاسی نکنیم.

خب این خیلی منصفانه است.

ولی در کجای این به اصطلاح جنبش سبز و از چه کسی از سران یا فعالین آن می‏توان همان جور سوالی را پرسید که کمانگیر درباره منظور آیت‏الله از جنگ پرسید؟

این مسئله وقتی مهم‏تر می‏شود که بدانیم اصولا از قبل از دوم خرداد 74 چنین مشکلی وجود داشته و هیچ وقت نشده که دقیقا بدانیم مثلا منظور خاتمی از آزادی و خیلی از شعارهای دیگری که می‏داد، دقیقا چه بوده است. به خصوص که می‏دانیم آقای خاتمی فلسفه خوانده است.

نکته‏یِ دیگر درباره سوالِ کمانگیر از آیت‏الله است. (که اگر اشتباه نکنم، منظورشان امام خمینی ره است). از نظر من یکی که هیچ اشکالی ندارد ایشان یا هر کس دیگری چنین سوالی بپرسد. اما آیا مدعین پیروی سبز از امام ره هم چنین موافقتی دارند؟ اگر بله، آیا مورد سوال قرار گرفتن فقط مخصوص امام است یا از هر کس دیگری هم می‏توان درباره گذشته پرسید؟ آیا امکان دارد بعضی از اعمال یا گفتار‏های امام درست نبوده باشد؟ اگر بله، کدامشان؟

شاید نامه ای که به منتظری نوشت کار درستی نبوده باشد؟ یا وقتی که بر ادامه دفاع مقدس پا فشاری کرد؟ یا حرف‏هایی که درباره رزمندگان و شهدا زده است؟

 این‏روز‏ها بزرگ‏ترین تناقض در رفتار و گفتار‏ سران اعتراض این است که به اسم امام  مسیری را می‏روند که به حذف امام می‏انجامد.

مثلا ببینید کمانگیر می‏‏گوید:

«البته این ابزار فقط در ایران نیست که استفاده می شود. سخنرانی های جرج بوش را نگاه کنید. کافی است بحث ِ انتقادی در مورد حمله ی آمریکا به عراق جدی بشود تا حضرت بوش سخنان ِ غرایی درمورد ِ لزوم هدیه ی آزادی به  نوع بشر سر بدهد و تو را قانع کند که سوال در مورد رفتار ِ آمریکا در جهان به معنی تشکیک در بدیهیات ِ منوری مثل آزادی است، پس “خفه شو!”. یک نکته اساسی اما، نسخه ی ایرانی را با نمونه ی آمریکایی متفاوت می کند: آزادی بیان. یعنی در نیمه ی آزاد ِ جهان تو حق داری سوال کنی. نه فقط در وبلاگت و کتابت، که در کانال تلویزیونی»

بله ! او دارد امام خمینی را با جرج بوش مقایسه می‏کند. تازه در آن‏جا حداقل حق سوال کردن دارند ولی در ایران این مقدار هم وجود ندارد!

 آیا توحید‏لو متوجه این مسئله نیست که زیر این مطلب می‏نویسد:

«ممنونم کمانگیر عزیز! درست گفته ای ! تمام تلاشم این بود که همین را بگویم که انتخاب این زمان بیشتر کج سلیقگی است. احترام همه جانباختگان در راه دفاع از میهن هم جای خودش. در ضمن شما به بنده بسیار لطف دارید.»

یا این مطلب را نخوانده است:

«جنگ، مثل هر پدیده ی انسانی دیگری، مشتکل از اجزای بسیار زیادی است و می توان آن را از جنبه های مختلف بررسی کرد. به این معنی، اینکه سوال کنیم “آیا بهتر نیست بزرگداشت را به روز پایان جنگ منتقل کنیم” اساسا ارتباطی به مثلا “فاقد تشخیص” دانستن ِ کسانی که در جنگ شرکت کرده اند ندارد. کسانی که در جنگ شرکت کرده اند، در زمان نیاز، به کمک ِ کشورشان شتافته اند و بسیاری شان حالا با درد و مشکل جسمی و روحی دست و پنجه نرم می کنند. امروز، مساله مساله ی آسان کردن زندگی قهرمانان ِ وطن، رسیدگی به قصور احتمالی ِ سیاست مداران ِ وقت و اتخاذ ترتیباتی برای جلوگیری از جنگ بعدی است. به این ترتیب، این سوال کاملا منطقی است که با بزرگداشت ِ روز آغاز جنگ آیا به این ذهنیت دامن نمی زنیم که “با شروع جنگ درهای بهشت باز شد”؟»(خط‏ ‏‏‏‏دار کردن عبارت‏‏ها از من!)

خب ذهنیت باز شدن در‏های بهشت از چه کسی بود؟ ( به انتهای همین یاد‏داشت توجه کنید)

به نظر من که توحید‏لو ( و البته همه همفکران ایشان) این اندیشه را می‏شناسند و خوب هم آن را می فهمند. چون وقتی به نوشته‏های خودشان نگاه می‏کنیم، به نشانه‏های جالب‏تری می‏رسیم:

«جنگی که شروعش نکردیم. جنگی که برایمان ساختند و ما هم در بازی انها  ادامه اش دادیم.»

«جنگی که سهمیه هایش به کسانی رسید که نباید و آنها که باید محروم ماندند، جنگی که مجروحینش از فرط فقر شیشه ماشین پاک می کنند.»

«مردان بزرگی را می شناسم، که رفتند تا بمانیم و می دانم که بزرگترین احترام ها باید تقدیمشان شود. اما می دانم جنگ و سایه جنگ شوم است و کاش بهتر برنامه ریزی می شد تا بی دلیل نروند.»

این‏ها تنها نشانه‏های کوچکی از اختلاف ریشه‏ای نگاه جماعت سبز فعلی با اندیشه‏های امام راحل است که نشانه‏های بزرگ‏تر آن را در نامه‏ آن آقا به آن آیت‏الله! می‏توان دید. در این مورد هم فکر می‏کنم خواندن این مطلب از جناب حاج آقای مخبر  جا داشته باشد.

برای اثبات تناقض‏های حرکت متوهمانه سبز با اندیشه‏های امام خمینی(ره) کافی است در هر موضوعی نظرات‏شان را با حرف‏های امام مقایسه کنیم.

آنچه امام خمینی گفت:

 خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند.     صحیفه نور، ج 20، ص 239

 ملتى که شهادت براى او سعادت است پیروز است.     کلمات قصار، پندها و حکمتها ص 60

  آنها عمر خودشان را صرف کردند تا اسلام را حفظ کنند.      صحیفه نور، ج 15، ص 113

 شهدا مهمان خدا هستند، اگر اینها را ما واقعاً در قلبمان ادراک بکنیم عید مى‏شود براى کسانى که شهید دارند.    صحیفه نور، ج 18، ص 260 

 ما باکى از این نداریم که خونهاى طیب جوانهاى ما در راه اسلام ریخته شده است.      در جستجوى راه از کلام امام، ص 32

شهادت در راه خدا، مسأله‏اى نیست که بشود با پیروزى یا شکست در صحنه‏هاى نبرد مقایسه شود.     صحیفه‏نور، ج 20، ص 239

همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان  و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود.    صحیفه نور، ج 20، ص 239

 و همچنین حتما بخوانید :  امام خمینى > دیدگاهها>گروههاى معاند(کتاب: آیین انقلاب اسلامى، ص 381)


کلمات کلیدی:

?بازدید امروز: (29) ، بازدید دیروز: (5) ، کل بازدیدها: (285891)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ