یک هفته ی پیش در برنامه ی دیروز امروز فردا، استاد نبویان حرف هایی زد که به جرات می توان گفت در صدا وسیما بی سابقه بوده است. نام بردن از ریشه های فکری اصلاح طلبان که تماما از روی نوشته ها و سخنان آنان بود و عاری از بازی های سیاسی و جناحی بود، در این چند روز تقریبا با بایکوت سردمداران ریز و درشت این جریان مواجه بود و به جز یکی دو خبر کوتاه که البته صرفا عُقده گشایی از شدت فشار وارده بود، نُطُق دیگری نتوانستند بکشند.
البته در نوشته ی قبلی هم اشاره کرده بودم که اینان در برخورد با مخالف خود، یا راه تمسخر و تحقیر و سرکوب در پیش می گیرند، و یا با بایکوت و سکوت، با وقاحت تمام از کنار آن می گذرند.
امروز که سوم خرداد بود، حرف های یکی دو سال اخیر اینان همچنان در گوشمان زنگ می زند که رزمندگان را تحت تاثیر سخنرانی ها و مداحی ها و شعار ها خواندند و شهدا را جان باختگان جنگ نامیدند و حرف های امام را مسخره کردند و بر علیه مقدسات اسلامی با ادعای روشنفکری و مدرنیسم حرف زدند و مطلب نوشتند و با شعار دروغین راه امام ره ، به امام جفا کردند.
از یک سو می گویند بی شماریم، از سوی دیگر همین اندک نفراتشان، شعار هایی می دهند صد در صد متناقض با هم ! پرچم راه امام بلند کرده اند اما لشکر بیشمار شان در بالاترین !!! از هیچ اهانتی به امام کوتاهی نمی کنند و تئوریسین ها و کاریکاتوریست ها و شاعرانشان حتی از امام هم نمی گذرند !
برگردم به سخن اول:
استاد نبویان در سخنانش، با استدلال نشان داد جریانی وجود دارد که تلاش دارد به طور ریشه ای با اصل دین مبارزه کند و اتفاقا سردمداران این جریان، افرادی به ظاهر معتقد به دین و حتی روحانی و آیت الله هم هستند. استدلال وی نیز متن نوشته ها و سخنان ایشان بود.
فرض می کنیم این سخنان غلط و حتی از روی غرض ورزی بوده باشد. فرض می کنیم در اثر تفسیر اشتباه و یا غرض ورزی چنین تصوری به وجود آمده است. اینان که قائل به پاسخگویی، شفافیت، و اکرام مخالف هستند، چرا به جای توضیح و پاسخ و مناظره، توهین و تمسخر و بایکوت می کنند؟ جالب است که بدانید در چندین دانشگاه کشور که اسیر دیکتاتوری روشنفکری است، حتی اجازه ی ورود به ایشان را نمی دهند!
کاش این همت را داشته باشم که از این پس بیشتر به بیان خاطرات بیش از 15 سال زحمات ایشان در راه روشنگری و مبارزه با این فتنه ی ریشه دار و بسیار عظیم تر و خظرناک تر و دیو صفت تر از فتنه ی سال گذشته بپردازم تا اول از همه دوستان حزب الهی بدانند که در پس پرده چه ها می گذرد. چون معتقدم امثال استاد در بین دوستان خودمان غریب تر است، گرچه هزاران دانشجویی که در طول این سال های سخنان و مناظره های وی را دیده اند، وی را خوب می شناسند. به خصوص مناظره هایی که به دلیل فرار مدعیان، هرگز برگزار نشد.
در پایان، دوستان را دعوت می کنم به برنامه های شاخص که در حال پخش است توجه کنند و برای هزارمین بار، عکس العمل های وقیحانه ی مدعیان را ببینند و بر بی انصافی، بی تقوایی، و یا حد اقل بی بصیرتی امثال شمخانی تاسف بخورند که این مقدار مرد نبود تا کلامی در نقد گرگ های فتنه گر و روباه صفتان فریب کار حرفی بزند.
*
دوستی و شاید دوستانی بر این گونه تند سخن گفتن خرده می گیرند ، ولی چه کنم که در مقابل این رفتار حیرت انگیز کلام دیگری نمی توان گفت.
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.